آقای...لطفا نیایید!!
همین...
این روز ها کسی منتظر شما نیست،
و من هم؛
که اگر بودم اینگونه سر آسوده بر زمین نمی گذاردم...
ای جانِ جان نیا که این قوم سودای سقیفه در سر دارند؛
و آتش می زنند درب خانه حیا را...
که حیا عین زهراست و زهرا (سلام الله علیها) ترجمان حیا...
اما با این همه بساط اشک و آهمان به راه است...
اگر بیایید ما قول آمدن نمی دهیم؛
اما قول یک دهه نه، سه دهه عزا و اشک به شما می دهیم...
آقاجان ما اهل نیستیم...
لطفا نیایید...
پ.ن:
- خواستم بگویم آقای من، دیدم من وکجا و آقایی چون شما کجا ای آقای آقاهای جهان...
- ۰ نظر
- ۱۶ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۰۱