از دل

چو از دل برآید نشیند به دل

از دل

چو از دل برآید نشیند به دل

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باران» ثبت شده است

نیا باران...
آن زمان که نیاز بود نیامدی و عمو را شرمنده کردی
دیر شد...
هم علی اصغر رفت و هم عمو...
نیا که من هم رفتم...

خداحافظ عمه مظلومم

پ.ن:
- عاشقان چون عهد با جانان کنند        جان شیرین بر سر پیمان کنند