از دل

چو از دل برآید نشیند به دل

از دل

چو از دل برآید نشیند به دل

گمان مبر...

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۱۴ ب.ظ

چه سخت است آن دم که می فهمی هیچ نفهمیدی...

قصه، قصه کودکیست که در خیال خویش سر بلند است در امتحان...

و امیدوار است به نمره ای در خور و شایسته...

و می بالد بدان پیش از آمدن نتیجه؛

و قصه، قصه کودکیست که با آمدن نتیجه،

می شکند هر آنچه در سر می پروراند...

و تنها این برایش می ماند که:

همه چیز آنگونه که می پندارد نیست.

به زعم خود بهترین ها را نوشته و بهترین ها را عمل نموده،

اما این آنی نیست که مقصود و مراد بوده است...

و این قصه شاید درسی شود؛

و شاید هم نه...

کس چه می داند؟

یا حبیب من لا حبیب له، فصلّ علی محمد و آل محمد

پ.ن:

- در این سرما، سرد تر از همه ام... این روز ها زمستان سرمایش را از من به عاریت گرفته است...

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۱۴ ب.ظ
  • دلـــداده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی