زبان را باید بست...
دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۰۵ ب.ظ
سهراب است دیگر،
می گویی لا اقل کامل بگو...
گفتی چشم ها را باید شست...
مگر نشنیدی که:
نگهداشتن زبان ، پادشاهى و رها کردن آن هلاکت و نابودى است...
و نخواندی که:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ...
.
.
باید این گونه می گفتی سهراب:
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید...
زبان را باید بست، جور دیگر باید گفت...
و ... .
پ.ن:
- مرنجان دلم را که این مرغ وحشی...زبامی که برخواست مشکل نشیند
- زخم از زبان تلخ تو خوردن روا نبود...
- دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۰۵ ب.ظ