از دل

چو از دل برآید نشیند به دل

از دل

چو از دل برآید نشیند به دل

شهره شهر

دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۱۶ ب.ظ

منم که شهره ی شهرم به عشـــق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به  بــــــد دیدن

***

وفا کنیم و ملامت کشیم و خـــوش باشیم
که در طریقت ما کافـــری ست رنجیــدن

به پیر میکـــده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جــــام می و گفت عیب پوشیدن

***

مراد دل ز تماشای باغ عــــــالـم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گــــل چیدن

به مـــی پرستی از آن نقش خود زدم بر آب
که تا خــراب کنم نقش خــــود پرستیدن

***

به رحمـــت سر زلـــف تو واثقم ور نــــه
کشــش چو نَبوَد از آن سو چه سود کوشیدن

عنان به میکــــده خواهیم تافت زین مجلس
که وعظ بی عملان واجـــــب است نشنیدن

***

ز خـطّ یــــــــــار بیاموز مهر با رخ خوب
که گرد عارض خوبان خـــوش است گردیدن

مبوس جز لـــــــب ساقی و جام می حافظ
که دست زهد فروشــــان خطاست بوسیدن

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۱۶ ب.ظ
  • دلـــداده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی