خدایا
در این شب عزیز
شب آرزوها
آرزومیکنیم
خوش بختی
عشق
صداقت
سلامت
آرامش
ایمان و
همیشه به یاد بودنت را
- ۰ نظر
- ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۲۰
خدایا
در این شب عزیز
شب آرزوها
آرزومیکنیم
خوش بختی
عشق
صداقت
سلامت
آرامش
ایمان و
همیشه به یاد بودنت را
لیله الرغائب است و من دستم خالیست،
ولی با دست پر آمده ام؛
و برایت امانت آورده ام...
لطفی کن و امنت داده شده را بگیر که سنگین است...
کمر خم کرده ام زیر بار امانت،
و دستم به سویت دراز است،
بار امانت را از شانه هایم برگیر...
جان قابلی که ناقابل پنداشتم را تحویل بگیر،
گرچه امانتت کامل نیست،
گوشه هایش شکسته است و جای جایش ترک دارد...
مرهمی نیافتم.
ببخش اگر امانت داری نکردم...
مران از درت که این دل ره منزل دیگر ندارد
پ.ن:
- میگن کنار ضریح امام حسین دعا مستجابه... یکی قول داده امشب اونجا نائب زیاره من باشه و به جای من دعا کنه...
خدایا...!
من به هر تحقیری که شدم باصدای بلندخندیدم!
نامم را گذاشتند باجنبه!
بی آنکه بدانند، خندیدم تاصدای شکستن قلبم رانشنوند...!!!
و همچنان می شکنند...
و هر که نزدیکتر است، محکمتر میزند...
و من مانده ام در میان انبوه بی پایان خنجر ها...
هیـــس! وقتی میشنوی میگن اُمُل!
وقتی میشنوی میگن کلاغ سیاه..وقتی میشنوی میگن چادرنشین..
ســکوت نشانه ے وقــار و آرامشِ توست...
چادُر یا جادُر!؟ بہ نظر می رسد تلفظ اصلی و صحیحِ چادر، جادُر بوده است!
جادُر "یعنی جای درّ و گوهر"
احساس میکنم دنیا برعکس شده،
و تنها سر عکس با من دارد...
حس کسی را دارم که دزد بر او زده
و به یغما رفته هر آنچه از غرور و مردانگی و ... داشته
و دیگر توانی ندارد برای تصمیم گیری؛
و تو خود دلیل آنی...
مو گویند مرد باید چون کوه باشد،
ولی چرا نمیگویند که قلب کوه است که کوه را کوه میکند.
یک کوه است و یک قلب...
پ.ن:
- این قصه سر دراز دارد...
- یا بکش یا دوایم ده
مسکینی دیدم که با کفش پاره،
شکر میکرد خدا را
گفتم که کفش پاره، شکر خدا ندارد!
گفتا یکی شکر می کرد
دیدم که پا ندارد