از دل

چو از دل برآید نشیند به دل

از دل

چو از دل برآید نشیند به دل


وفاداری یک زن :

 

زمانی معلوم میشود که مردش

 

هیچ نداشته باشد ...

 

وفاداری یک مرد :

 

زمانی معلوم میشود

 

که همه چیز داشته باشد ...

پ.ن:

دلگردی

چـند وقتـیست همـه دلگـیرند از مـن ...

دلـیل می خـواهند ...

مـدرک می خواهـند برای غـمگین بـودنم ...

برای نـاامید بـودنم ....برای تلـخ شدنم ....

نگـران نبـاشید .... من نـه غـمگین شده ام ..

نـه نـاامید .... نـه تلـخ ......

فقط مدتیـست به دنـبالشان می گردم ....

مدتـیست گـم شده اند ....

صـبرم .... تحـملم ......امـیدهایم .....انـگیزه ام ......

نـمیدانم کدام صـفحه ی قـصه ی سـرگذشتـم جـا گذاشتمشان ....

 

دیشب که عزرائیل برای بردن من آمد ،

فریبش دادم ،
همچون یک ماهی قرمز به روی آب ،
شکل یک آهوی ته دره ،
یا مانند آن قناری بی‌جفت دِق کرده ... ! ،
هَــــر وقت عزرائیل برای بردن من می‌آید
وقت‌کشُی می‌کنم ... ! ؛
فقط به یـک دَلیل ،
مــــن هنوز تــو را دل سیر ندیده‌ام

 

پ.ن:

-دلگردی


این روزها

 

 نماز یومیه ی مردم مسلمان غزه

 

 پنج گانه نیست ...شش گانه است

 

 صبح ...،ظهر ...،عصر ...،مغرب ....،عشاء

 

 و میت ...!

:(


دلهای ما که بهم نزدیک باشد،
دیگر چه فرقی می کند که کجای این جهان باشیم;
دور باش اما نزدیک...
من از نزدیک بودنهای دور می ترسم...

شاملو

 

 


یادت باشه

به زندگی هر طور بنگری همون طور برات میگذره....

امید داشته باشی به لطف خدا و زیبا شدن زندگیت پس...

پس منتظر لحظات خوشی باش که خدا از آن تو می کند...

زندگیو سخت بگیری و غصه بخوری و حرف از نومیدی و دلسردی بزنی....

آنوقت باید منتظر لحظات تلخ زندگیت باشی... لحظاتی که خودت باعثش شدی و ...

بدون که با نومیدی زندگیت شیرین تر که نمیشه هیچ ... بلکه تلخ تر میشه....

امیدوارباش.....

پ.ن:

خدادر قرآن می‌فرماید: «نومید مشوید از رحمت خدا همانا مایوس نمی‌شوند از رحمت خدا مگر کافران» (سوره یوسف - ۸۷)



همیشه خاک گلدونی باش که وقتی سرش به اسمون رسید یادش نره ریشه کجاست


آری خورشید ثابت کرد :

 حتی طولانی ترین شب نیز با اولین تیغ درخشان نور به پایان می رسد ، حتی اگر به بلندای یلدا باشد ...

 بیدار و امیدوار باش

خورشیدی در راه است ...

گاهی دلــت نــمی خواهــد ...
دیــروز را به ید بــیاوری ...
انگــیزه ای بــرای فــردا هـم نــداری ...!!
و حال هــم که ...
گاهی فــقــط دلــت می خواهــد ...
زانوهایــت را تــنگ در آغوش بــگیری ...
و گوشــه ای از گوشــه تــرین گوشـه ای که می شــناسی گریـــه کنی ...

خـــــــدای مـــــــن

دلگیرم
از دنیا و روزگارش
از بی کسی هآ و سکوت ها!
این منم که اینگونه خسته ام
منی که همیشه خوب بودم و خندان
منی که خنده هایم مثالی بود به مثال ضرب المثل!

خـــــــدای مـــــــن

دلگیرم 

چون می بینی و ...

خـــــــدای مـــــــن

خسته ام
از غریبــه بــودن بیــن  این آدم ها
 خسته

خستــــــه

خستــــــــــــه

این روزها پارو را رها کرده ام و دراز شده ام کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود !
.
.
.
می خندم!
دیگر تب هم ندارم
داغ هم نیستم
سرد شده ام
سرد سرد
نمی دانم
شاید…
شاید دق کرده ام!
کسی چه می داند…