از دل

چو از دل برآید نشیند به دل

از دل

چو از دل برآید نشیند به دل

۱۳۷ مطلب با موضوع «دلخانه» ثبت شده است

زلال باش.... زلال باش.....

فرقی نمیکند که گودال کوچک آبی باشی یا...

یا دریای بیکران...

زلال که باشی ...آسمان در تو پیداست.....

سهراب است دیگر،

می گویی لا اقل کامل بگو...

گفتی چشم ها را باید شست...

مگر نشنیدی که:

نگهداشتن زبان ، پادشاهى و رها کردن آن هلاکت و نابودى است...

و نخواندی که:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ...

.

.

باید این گونه می گفتی سهراب:

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید...

زبان را باید بست، جور دیگر باید گفت...

و ... .

پ.ن:

- مرنجان دلم را که این مرغ وحشی...زبامی که برخواست مشکل نشیند

- زخم از زبان تلخ تو خوردن روا نبود...

دلم گرفته..... دوباره هوای تو رو داره... چشمای خیسم... واسه دیدنت بیقراره.....

از برکت دعای تو باران گرفته است

یک شهر مرده با نفست جان گرفته است

بوی بهشت گمشده در توس می وزد

یا نه! هوای توست که جریان گرفته است ...

السلام علیک یا علی ابن موس الرضا

پ.ن:

آقاجون .... منتظرم.....

من گل رز دیده ام، نقاب که از چهره بردارد سفید و قرمز است اما چنین گلی بر گونه های معشوقم ندیده ام. عطر هایی هستند با رایحه ی دلپذیر بیشتر از رایحه ای که معشوق من با خود دارد. چشمان معشوقه ام بی شباهت به خورشید است مرجان بسیار قرمز تر از لبان اوست. من دوست دارم معشوقم حرف بزند ،هر چند می دانم صدای موسیقی بسیار دلنواز تر از صدای اوست. مطمئنم ندیده ام الهه ای را هنگام راه رفتن معشوق من اما وقتی راه می رود ، زمین می خراشد. من اما سوگند می خورم معشوقه ام نایاب است من نیز مثل هر کس دیگر با قیاسی اشتباه سنجیده ام او را. ویلیام شکسپیر

عشق فراموش کردن نیست بخشیدن است.گوش کردن نیست درک کردن است.دیدن نیست احساس کردن است.جا زدن نیست صبر کردن است.

از شبنم عشق خاکِ آدم گِل شد

صد فتنه و شور در جهان حاصل شد

سر نشتر عشق بر رگ روح زدند

یک‌قطره فروچکید، نامش دل شد

پ.ن:

ღبخشش ، همان بوی مطبوعی است که گل بنفشه به پای لگد کننده اش نثار می کند !

ای کاش همه چیز به همین راحتی که می بینیم و می شنویم بود...

اونوقت یه ببخشید ساده آرامش رو دوباره بر می گردوند،

اونوقت یه کشتی طوفان زده دوباره رنگ ساحل رو می دید...

اما اینطور نیست؛

زندگیه دیگه...

چه کارش میشه کرد؟!

گاهی زمان لازمه تا دریای متلاطم آرام بگیره و...

حواسمون باشه همیشه همه چیز همونجوری که دوست داریم نیست...

این نباید یادمون بره.

پ.ن:

- امروز از اون روزاست که دوست دارم فراموش کنم اما... باید صبر کرد تا دل طوفان زده آروم بگیره... هرچی کمتر انگولک شه بهترهچشمک

خدایا دل ما را از غم و اندوه رها کن

وپر کن از عشق به خودت

آن قدر که دیگر هیچ غمی در آن راه پیدا نکند...

غم با لطف تو شادمانی گردد / عمر از نظر تو جاودانی گردد

گر باد به دوزخ برد از کوی تو خاک / آتش همه آب زندگانی گردد

پ.ن:

در مناجات موسی با خداوند خدا به او فرمود ای موسی مرا در هیچ حال فراموش نکن که همانا فراموش کردن من دل را می-میراند.

همین که بدونی یکی هست کافیه...

همین که بدونی یکی هست که تنهات نمی ذاره کافیه...

فقط همین...

کافیه بدونی...

پ.ن:

- خدایا به من بفهمان که نمی فهمم، زان پس بفهمانم تا بفهمم آنچه را نمی فهمم...

قلمت را بردار بنویس از همه خوبیها

زندگی،عشق،امید

و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا هست

گل مریم،گل رز

بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال

از تمنا بنویس ...

از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود

از غروبی بنویس که چو یاقوت و شقایق سرخ است

بنویس از لبخند

از نگاهی بنویس که پر از عشق به هر جای جهان می نگرد

قلمت را بردار

روی کاغذ بنویس ...

زندگی با همه تلخی ها بازهم شیرین است...

گاهی نپرسیدن عیب نیست،
بلکه پرسیدن عیب است.
و گاهی باید چون کبک بود...
با سری در زیر برف و... .

پ.ن:
- خود گزافه ایست بلند و ... .