زلال باش.... زلال باش.....
فرقی نمیکند که گودال کوچک آبی باشی یا...
یا دریای بیکران...
زلال که باشی ...آسمان در تو پیداست.....
- ۰ نظر
- ۲۹ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۱۲
سهراب است دیگر،
می گویی لا اقل کامل بگو...
گفتی چشم ها را باید شست...
مگر نشنیدی که:
نگهداشتن زبان ، پادشاهى و رها کردن آن هلاکت و نابودى است...
و نخواندی که:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ...
.
.
باید این گونه می گفتی سهراب:
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید...
زبان را باید بست، جور دیگر باید گفت...
و ... .
پ.ن:
- مرنجان دلم را که این مرغ وحشی...زبامی که برخواست مشکل نشیند
- زخم از زبان تلخ تو خوردن روا نبود...
دلم گرفته..... دوباره هوای تو رو داره... چشمای خیسم... واسه دیدنت بیقراره.....
پ.ن:
آقاجون .... منتظرم.....
پ.ن:
ღبخشش ، همان بوی مطبوعی است که گل بنفشه به پای لگد کننده اش نثار می کند !
ای کاش همه چیز به همین راحتی که می بینیم و می شنویم بود...
اونوقت یه ببخشید ساده آرامش رو دوباره بر می گردوند،
اونوقت یه کشتی طوفان زده دوباره رنگ ساحل رو می دید...
اما اینطور نیست؛
زندگیه دیگه...
چه کارش میشه کرد؟!
گاهی زمان لازمه تا دریای متلاطم آرام بگیره و...
حواسمون باشه همیشه همه چیز همونجوری که دوست داریم نیست...
این نباید یادمون بره.
پ.ن:
- امروز از اون روزاست که دوست دارم فراموش کنم اما... باید صبر کرد تا دل طوفان زده آروم بگیره... هرچی کمتر انگولک شه بهتره
همین که بدونی یکی هست کافیه...
همین که بدونی یکی هست که تنهات نمی ذاره کافیه...
فقط همین...
کافیه بدونی...
پ.ن:
- خدایا به من بفهمان که نمی فهمم، زان پس بفهمانم تا بفهمم آنچه را نمی فهمم...
قلمت را بردار بنویس از همه خوبیها
زندگی،عشق،امید
و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا هست
گل مریم،گل رز
بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال
از تمنا بنویس ...
از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود
از غروبی بنویس که چو یاقوت و شقایق سرخ است
بنویس از لبخند
از نگاهی بنویس که پر از عشق به هر جای جهان می نگرد
قلمت را بردار
روی کاغذ بنویس ...
زندگی با همه تلخی ها بازهم شیرین است...
گاهی نپرسیدن عیب نیست،
بلکه پرسیدن عیب است.
و گاهی باید چون کبک بود...
با سری در زیر برف و... .
پ.ن:
- خود گزافه ایست بلند و ... .